قاليشويي مشهد
هنر فرش و گليم بافي از گزاره هنرهاي بسيار کهن در کشور ايران ميباشد. گليم از پاراگراف صنعت هاي دستي ميباشد که هوا داران بخش اعظمي در مرزوبوم ما داراست و حتي ببسياري از گردش گرها را به خويش جذب مينمايد. استدلال اين محبوبيت تنوع کالا، طرح و رنگهاي گونه هاي گليم ميباشد که در مرزو بوم ما از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب اشکال مختلفي دارااست. خوب ميباشد بدانيد که گليمها حتيدر گونه بافت و گرهها هم با هم تفاوت دارا هستند. گليمها نوعي فرش يا اين که قالي فارغ از پرز ميباشد. غالباً فرآورده تارها از پنبه يا اين که پشم و حتي گهگاه ابريشم ميباشد و پود آن پشم، کرک و همينطور ابريشم ميباشد. ممکن ميباشد در بافت گليم صرفا از يک کالا براي تار و پود به کارگيري ميگردد و همينطور ممکن ميباشد متاع هرمورد مختلف باشد. اين مورد بستگي به گونه گليمي داراست که بافته مي شود. جذاب ميباشد بدانيد که گليم فقط در جمهوري اسلامي ايران بافته نميشود و بخش بزرگي از فلات جمهوري اسلامي ايران سوابقاي طولاني در هنر گليم بافي دارا هستند. مثلا در مرزوبوم افغانستان مانند کشورايران با اسم گليم شناخته ميگردد. در اوکراين با اسم گيليم، در حوزه قفقاز با اسم بداس و در مرزوبومهاي عربي با اسم لياط و همينطور در شرق اروپا با اسم چيليم در ترکيه با اسم کيليم، اشکال گليم را بافته و ميشناسند.
تاريخچه دقيقي از گليم بافي در دسترس وجود ندارد البته به لحاظ ميرسد هنگامي که آدمها توانستند برخي حيوانها مانند بز و گوسفند را اهلي کرده و رشد دهند و از پشم و گيسو آنها به کار گيري ميکردند. پس از اين عصر بود که انسان توانست پشم و گيسو حيوانها را به امداد ريسندگي به نخ تبديل نمايد و تحتاندازهاي معمولي ببافد. با اينکه ميقدرت اين پروسه را حدس زد البته معين وجود ندارد که اولي توشه چه هنگامي و در چه حيطهاي گليمهاي ابتدايي بافته شدند. با اين اکنون بر پايه ي وسايل مانده از عصر باستان، عمر گليم ها و وسايل آن را بيش تر از 8 هزار سال مي دانند. دستگاههاي بافت گليم به روشاي که در کشور ايران مي شناسيم به چهار گونه تقسيم مي گردند:
- گليم بي آلايش باف: اين گليم ها يک الگوري معمولي و يکنواخت دارا هستند و پشت و روي گليم مشابه به هم است.
- جاجيم باف: مشخصه اصلي در جاجيم ها اين ميباشد که تارهاي رنگي داراهستند و همين سبب مي گردد که در نقش و طرح بوجود آمده روي جاجيم تأثير داشته باشند.
- گليم چرخي باف: درين دسته گليم، پودهاي مازاد روي هم قرار ميگيرند و سود فعاليت گليمي سفت و کلفت ميباشد که پشت و روي آن متعدد ميباشد.
- گليم سوزني: براي بافت گليم سوزني نياز به دستگاه منحصر آن ميباشد که دارنده يک کجو و به نوعي مشابه دستگاه بافت گليم معمولي ميباشد. در بافت گليم سوزني، پودهاي مازاد در پشت گليم آزاد باقي مي مانند. هنر گليم بافي سوزني طولاني تر في مابين عشاير اشاعه دارااست.
درين مقاله ميخواهيم به صورت تخصصي در رابطه گليمهاي سوزني در دسترس مخاطبان در اختيار بگذاريم.
گليم سوزني
گهگاه از گليمهاي سوزني با تيتر ورني هم حافظه مي گردد. تيتر ديگري که گليم هاي سوزني را با آن ميشناسند، سوماک ميباشد. بعضي از گليم هاي سوزني در حيطه ارسباران به وسيله ن عشاير بافته ميشوند که فارغ از نقشه و به طور فرضي طرحهاي اين دسته گليم را بوجود مي آورند. مياقتدار بيان کرد گليمهاي سوزني مشابه فرش ميباشند با اين تفاوت که سواي پرز بوده و از لحاظ وزني، سبکخيس ميباشند. گليم سوزني که بوسيله عشاير بافته مي شوند اين چنين مي باشند که نخ خامه دور نخ هاي تار، پيچيده ميگردد. در گليمهاي عادي، طرح و نقشه بوسيله پودها صورت مي گيرد البته در گليم سوزني، ساخت طرح به وسيله پودگذاري انجام ميگردد و نخهاي تار و پود به طور بي نقص پوشيده ميشود. پودها به طور مجزا به تارها گره نميخورند بلکه به شرايط پيچشي به دور تار بوده و وضعيت غير دوران دارا هستند. گليم هاي سوزني فقط تحت عنوان پايينانداز به فعاليت مي روند و با اين طرح بافت، خورجين يا اين که رختخواب پيچ هم بافته ميشوند. ذيل اندازهايي که به شيوه سوزني بافته ميشوند معمولاً در سايزهاي 1 متر در 1/3 متر و يا اين که 1 متر در 1/5 متر و بر روي دارهاي عمودي بافته مي شوند.
تابلو گليم سوزني
نقش و طرح هاي کلي گليم هاي سوزني دربرگيرنده 3 رکن اصلي ميباشد که عبارتند از کناره، ترنج و متن. معمولاً نقش اصلي گليمهاي سوزني، حيوانها ميباشند و به عبارتيطور که گفتيم به وسيله ن عشاير به طور خيالي و سواي نقشه بافته ميگردند. نقشهاي حيوان ها غالباً مشتمل بر گوز، آهو، پرنده ها، گرگ و . ميباشد که به طور انتزاعي و با گونه هاي هندسي پرداخته گرديده اند. احتمالاً خاستگاه گليم هاي سوزني حوزههاي حريم ارس و بهخصوص قره گلشن ميباشد. اين گونه گليمها پس از حوزه ارس بهتدريج در دشت مغان هم ترويج پيدا کردند. حتي هنوز هم در مناطقي که اسم برديم اشخاص اکثري به فن بافندگي گليم سوزني مسلط ميباشند و از اينراه گذراندن زندگي مي کنند. بدين ترتيب متوجه شديم که خاستگاه گليمهاي سوزني شمال غرب جمهوري اسلامي ايران ميباشد و دراين بخش ها اسم گليم هاي سوزني، ورني است، اشکال ديگر گليم سوزني که در بخش ها ديگر کشور ايران بافته مي شود اسم مختص خويش را دارا هستند. به عنوان مثال در جنوب غرب نوعي گليم سوزني با اسم باذکاوت بافته مي گردد، در جنوب شرق مانند کرمان و عشاير افشار، اسم اين گليمهاي سوزني شيريکي پيچ ميباشد.
يادگرفتن گليم سوزني
گفتيم که گليمهاي دستباف درواقع نوعي فرش سواي پرز ميباشند. در قبلي براي ايجاد نخ خامه از پشم به کار گيري ميگرديده و امروزه براي ساخت آن از پنبه يا اين که الياف تصنعي به کارگيري مي گردد. ممکن ميباشد نخ خامه که براي بافت گليم به کار گيري مي گردد 3 يا اين که 5 لايه داشته باشد اما هر چقدر تعداد لاي نخ خامه کمتر باشد گليمي که بافته ميشود، کيفيت عاليخيس خواهد بود. براي فراگيري گليم سوزني، فعلا در حرفه قاليبافي و گليم بافي، فني و فناي و همينطور يادگرفتن و رشد کلاسهايي داير ميباشند. براي فراگيري گليم سوزني لازم ميباشد که بافت گليمهاي بي آلايش را از پيش خاطر گرفته باشيد و همينطور با دقت به عمل معلم فعاليت و با تمرين و بررسي وي اين فعاليت را انجام دهيد. درصورتي که قدري در بافت گليمهاي معمولي مهارت پيدا کردهايد ميتوانيد کتابهاي مرتبط با گليم بافي را تهيه و تنظيم کرده يا اين که کليپهايي را در وب ملاحظه کنيد.
درباره این سایت